جای شما جالی امسال من هم راهی نور شدم ، من هم مثل دلم راهی مناظق عملیاتی قیطریه، سعادت آباد ، شهرک غرب ، تهران پارس ، صادقیه ، ولیعصر و انقلاب شدم چه صفای داشت آقا ،جای همه حزب اللهی ها خالی... ؟ تنهایی میرفتم و همه منو چپ چپ نگاه می کردند و چشم دیدن منو نداشتن !!!!!
امسال توفیق نداشتم برم دوکوهه، میدونم که ای دوکوهه که از نیومدن من ناراحتی که امسال عید بهت سر نزدم ، ناراحت نباش و گله نکن از من امسال چرا نیومدی ، چرا چرا چرا ...
تو خودت خوب میدونی که من چقدر عاشقت هستم ، چه قدر دوستت دارم مگه میشه من تو رو تنها بگذار و یادت نکنم ولی یک جای رو یاد گرفتم که تو هم میدونی کجاست و اگه بهت بگم تو هم عاشق دوکوهه تهران میشی...؟
دوکوهه تو دلتنگ ما نیستی چون تو خیلی عاشق و هوادار داری ،  بگذار من بگم چرا نتونستم بیام پیشت حرف دارم از این نیومدم ، بگذار بگم ...
یادت من یکبار بهت گفتم از 8 ماه دفاع مقدسمون توی تهران ، از دفاع ، از خون ، از بی حرمتی ها...
دوکوهه شبهای مسجد ما مثل شبهای دوکوهه بود همه لباس خاکی بیسجی به تن داشتیم ولی وقتی دیدیم که مسولین بی حرمتی می کنند به بسیج و بسیجی لباس های خاکی رو در آوردیم و لباس شخصی خودم رو تن مون کردیم که مدیون کسی نشیم و اعزام شدیم به پشت خاکریز ...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باید این رو هم بگم که لباس شخصی یعنی پول لباس رو خودم دادم نه توی مسئول؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من هی میخوام علامت سوال نگذارم ولی نمی شه ، همه شاهد بودن که هیچ کس از بسیج دفاع نکرد و ما بسیجی ها رو محکم می کردند...؟
شما به مناطق عملیاتی جنوب رفتید و من هم به مناطق عملیاتی تهران
بگذار از راهیان نور بگم ، نه سازمانی میخواد نه رئیسی، نه پولی میخواد و نه هزینه ای فقط باید با حضور قلب بیای ...؟
شهرداری که خیلی خب بساطی به پا کرده بود همه رو مشغول به عید و خوشگذرونی خودش کرده بود تا حالا آقای قالیباف رنگ مردم دیدی ؟ هنوز به فکر ریاست جمهوری هستی ؟ بَه بَه به تو خدمتگذار
هنوز خظ بی آر تی خوب کار می کنه ، حال رفیقت چطوره (همون که توی متروی)؟
ولی من توقعی از شهرداری ندارم که زنده نگه داره یاد شهدای 8 ماه دفاع مقدس مون رو چون تا حالا شهرداری عکس و بنری برای جنگ و شهدا بدون سود و منفعت نزده... (برداشت باشه با اهلش)
چه صفای داشت وقتی توی میدان جنگ بودی توی قیطریه سنگ باران میشدی فحش و شعار می دادند و تو دست خالی از این خاکریز دفاع می کردی چه شبهای بود...
چه قدر سخت بود جنگیدن توی سعادت آباد ما با یک موتور قراضه آمدیم تا دفاع کنیم از خط امام و شهدا ...
راستی الان همه آمدن توی خط امام ، ماشاالله خیلی شلوغ شده همش ترافیکه معلوم نیست کی به کی ، باید پهنای باند خط امام  افزایش پیدا کنه تا که شاید نوری زاده و امثال اون هم به خط امام بپوندن اگه آقای حسن خمینی در خواست کنه حتما افزایش باند پیدا می کنه ماشاالله که مراجع امثال آقای مظاهری و طاهری هم که پشت ایشون هستن حتما موفق میشه برای یک باند جدید در خط امام حتما همه میان از این خط استفاده می کنند چون خیلی سریع و راحته مثل بی آر تی...؟
ولی خط ولایت همیشه کم ترافیکه چون باید مجوز و طرح داشته باشی ، طرح عمار...؟؟؟؟؟؟ باید بری سازمان بصیرت ثبت نام کنی تا تحویل بدن بهت...!!!
کجا بودیم .... آهان قیطریه هنوز به صادقیه نرسیدیم، عجب خطی باید برم دفتر حفظ و نشر امام تشکر کنم از این خط که ایجاد کردن.
چه لذتی داشت صادقیه الحمدالله همه مخالف و سوسول بودن، هیچ کدومشون تا حالا رای نداده بودن نمی دونم چه جوری رای خودشون رو می خواستن پس بگیرن از بردار به اصطلاح شهید شون ( فتنه)  خدا داند....؟
تا حالا داد نزده بودن ولی از ته دلشون داد میزدند مثل کسی که دماغش سوخته بود...؟
چه قدر لذت داشت روی سنگ های پارک دانشجو توی چهارراه ولیعصر خوابیدن ، من تا حالا تجربه توی پارک خوابیدن رو نداشتم الحمدالله تونستم مزه این کار رو هم بچشم  خدایا شکر که من تونستم خودم رو به اندازه اندک هم خرج انقلاب کنم ، یاد چهارراه کالج بخیر که چه قدر حرامزاده روز عاشورا آمده بودن تا امام حسین زمانه خودمون رو از پا در بیارن ولی احمق ها نمی دونستن که عباس های هنوز هستن که خیمه زدن توی این انقلاب که آماده شهادتند...

آقا سعید قاسمی میفرمودن که : هر کس که میخواست کربلا رو درک کند و بفهمه باید عاشورای 88 تهران می بود و می دید ... من روز عاشورا رو دیدم و هنوز ناراحت از این واقع که چه حرامی های توهین کردن به مقدسات ، خدا همه جنبش سبز رو یکجا لعنت کنه و مکر و حیله هاشون رو به خودشون برگردونه انشاالله...
یادمه از بسیجی های که چه مظلومانه مورد حمله وحشیانه عده ای اوباش قرار گرفتن ، من دیدم دوستم رو که صورتش خونی و چه قدر بهش چاقو زده بودن و الان که باهاش صحبت می کنم میگه : من کاش رفته بودم و نمی دیدم  چه ظلمی دارن می کنند به آقام...
دوکوهه نمی خوام زیاد حرف بزنم ولی خیلی درس ها گرفتم و خیلی حرف ها شنیدم خیلی خیلی خیلی ناراحتم ...
دوکوهه تو از کانال کمیل برای من روایت کردی و من به وسیله تو اونجا رو شناختم ولی من از کانال شهر خودم میگویم از کانال bbc ، voa که کانال های منافقین بود الحمدالله کانال همه مخالفین و منافقین چه آشنا و چه غریبه روی و به سمت هاتبرد و نیل ست بود تا ببیند چه دستور می دهند و آن را انجام دهند  ولی تو شاهدی و خدا گواه است که کانال ما و همه بیسجی ها کانال ولایت بود همه ما رو به سمت ولی امر مون حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله ) بودیم، الحمدالله خدا رو صد هزار مرتبه شکر که ما سر بلند از این امتحان الهی بیرون آمدیم...
مسیر خط امام و پیروان اون خط رو به شمال و ویلا های خارج از تهران بود ، خدایا تو گواه بودی بر اعمال ما که ما سینه سپر کردیم و جان بر کف دست گرفتیم و دفاع کردیم از رهبرمون ما نرفتیم نماز مون رو پیشت علی بخوانیم و بریم سر سفره معاویه غذا بخوریم ...
ترس در قاموس یک بسیجی تعرف نشده و وجود ندارد... افتخار می کنم که یک بسیجی هستم.
دنیا چهره واقعی سران فتنه رو کرد . یادمه امام خمینی گفت: جنگ نعمت بود برای ما و من هم میگن امام (روحت شاد) که این جنگ 8 ماه هم نعمت بود برای ما چون نشون داد که کی توی خط ولایت فقیه...
چی بگم از این قاعله که همه دندان تیز کرده بودن و شمشیر از رو بسته بودن تا جلوی ولایت ایستادگی کنند ، همه فرزندانشان در جای امن بردن و بچه بسیجی ها بودن که جلوی هر فتنه ایسادن ، ما منتظر تشکر نیستیم برای رضای خدا آمدیم و از خدا می خواهیم که بصیرت ما را بالاتر ببرد...
چه شبی های داشتیم با دوستان و رفقا چه قدر با هم انس پیدا کرده بودیم ، یکی از رفیقام که موتورش رو آتش زدن دیگه پیاده دانشگاه میره ولی توی اتاقش پلاک موتوره نیمه سوختش رو قاب کرده و به دیوار زده خیلی حال میکنم وقتی این قاب رو می بینم خیلی لذت بخشه برام...
خیلی خوش گذشت به من وقتی ثبت نام کردم و دلم رو توی راهیان نور  بود و رفتم دوباره تجدید خاطره کردم و سری زدم به شهدا ، به لطف مسولین ما و دشمنان که می خواهند شهدای این 8 ماه رو از یاد و خاطره ما ببرن ولی ما نمی گذاریم حتما عکس هایشان رو بالا و بالاتر می نزیم ...
برگرفته از وبلاگ ضحی:http://www.zooha.blogfa.com